مقدمه
وقف کتاب در تمدن اسلامی از مهم‏ترین و کهن‏ترین کاربردهای وقف به شمار می‏رود. علاوه بر کتاب، سایر اموال منقول و غیر منقول کتابخانه‏ها نیز از جانب دانشمندان، امرا، وزرا و سایر نیکوکاران وقف می‏شده است. اولین و شایع‏ترین نوع وقف کتاب، وقف قرآن بوده است که از آن با عنوان «وقف مصاحف» نام برده می‏شود.

سرزمین پهناور خراسان را باید خاستگاه نخستین نهادهای آموزشی با عنوان «مدرسه» دانست. این مدارس که اغلب دارای کتابخانه بودند، به تدریج در سراسر جهان اسلام، از ماوراءالنهر تا آندلس، گسترش یافتند.

کتابخانه‏های این مراکز که عمدتا بر اساس مجموعه‏ی وقفی بانی یا بانیان مرکز بنا شده بود، با گذشت زمان غنای بیشتری می‏یافت زیرا نیکوکاران دیگر نیز مجموعه کتاب‏های شخصی و ارزشمند خود را به این سنت پسندیده اختصاص می‏دادند.

نخستین کتابخانه‏ی خراسان در دوران اسلامی که در منابع تاریخی از آن نام برده شده، کتابخانه‏ی غزنه است که در قرن دوم هجری پابرجا بود. و نسخه‏ی نفیسی از کتاب مقدس نیز در آن نگهداری می‏شد. این کتابخانه دارای فهرست بود و کتب گرانبهای آن در صندوق‏هایی قفل‏دار محافظت می‏شد (1).

از جمله اشخاصی که نام آنها در تاریخ خراسان به عنوان واقف کتاب و کتابخانه ذکر شده، ابن‏حبان بستی (354-274 ه ق) است. وی دانشمند و نویسنده‏ای مشهور و کثیرالسفر بود که به اقصی نقاط عالم اسلام سفر کرد.

چ و از محضر اساتید بسیاری کسب فیض نمود (2).ابن‏حبان پس از سفرهای متعدد و در پایان عمر خود، برای جویندگان علم و دانش خانقاهی در شهر نیشابور ساخت و کتابخانه‏ای بر آن وقف کرد که استفاده و استنساخ کتب برای همگان رایگان بود، مشروط بر آنکه کتاب از آن محل بیرون برده نشود(3).

در طول سده‏های متمادی، مساجد مهم و باشکوهی در خراسان بنا شد که برخی از آنها به تصریح متون تاریخی کتابخانه‏هایی معتبر داشتند. کتابخانه‏ی مسجد عقلا در نیشابور از جمله‏ی آنهاست.
حافظ ابرو (834-763 ه ق)، مورخ عصر تیموری، در ذیل مطلب مربوط به حمله‏ ی غزها به شهر نیشابور در سال 548 ه ق چنین می‏نویسد:

از جمله خرابی که در عهد غزان شد، مسجدی بود که آن را مسجد عقلا می‏گفتند و در آن خزانه‏ی کتب معتبر. چنانکه پنج هزار مجلد از کتاب از انواع علوم در آنجا بر طلبه وقف بود و هشت مدرسه از مدارس خلفا بود و هفده مدرسه که مخصوص اصحاب شافعی بود.

و پنج کتابخانه‏ی دیگر که در هر یک مبالغی کتاب بود بسوخت و هفت کتابخانه غارت کردند و مجموع به نرخ کاغذ و مقوا بفروختند (4).

تا پیش از ظهور تیموریان، کتابخانه‏های وقفی متعددی به ویژه در مرو و بخارا وجود داشته و منابع تاریخی نیز از آنها یاد کرده‏اند. کتابخانه‏ی عزیزیه‏ی مرو - که در مسجد جامع این شهر قرار داشت و در واقع کتابخانه‏ای عمومی و با اهمیت در زمان سلطان سنجر سلجوقی (حک: 552-511 ه ق) محسوب می‏شد - از آن جمله است.

در این کتابخانه دوازده هزار جلد کتاب وجود داشت که تمام آن وقف عام بوده است. ماجرایی که یاقوت حموی (626-574 ه ق) در معجم البلدان نقل کرده بسیار قابل توجه است.

وی امانت گرفتن کتاب از کتابخانه‏های مرو را بسیار ساده و غالبا بدون نیاز به وجه‏الضمان ذکر کرده و یادآور می‏شود که در یک زمان، دویست جلد از کتب این کتابخانه‏ها نزد وی امانت بوده است (5).

ظهور تیمور در اواخر قرن هشتم هجری و پیدایش دولت تیموری، آثار و تبعات گسترده‏ای به همراه داشت. هجوم آغازین تیمور به سرزمین خراسان که ویرانی‏ها و فجایع زیادی را به همراه داشت،.

روی نخست این ماجرا، و اهتمام فرزندان و جانشینان تیمور به جبران این خرابی‏ها روی دیگر آن را تشکیل می‏دهد. باید توجه داشت که شخص تیمور نیز پس از پیروزی و استقرار کامل به آبادانی و ایجاد بناها و مراکز عام‏المنفعه به ویژه در سمرقند پرداخت.

پاره‏ای تحقیقات مورخین روسی بر وجود کتابخانه‏ای باشکوه در حیات تیمور دلالت می‏کند (6)هر چند به نظر می‏رسد در این گونه اظهارنظرها نوعی جانبداری از تیمور به ویژه از سوی مورخان ازبک لحاظ شده است.

دوران صد و چهار ساله‏ی زمامداری جانشینان تیمور (911-807 ه ق) را باید دوران اوج و شکوه کتابخانه‏ها دانست. ویژگی منحصر به فردی که این مسأله را قوت می‏بخشد تداوم این شکوه و جلال در تمام این دوره در سراسر ایران (7)و به ویژه خراسان است.

از نخستین جانشینان تیمور، یعنی فرزند چهارم او، شاهرخ (حک: 850-807 ه ق) تا آخرین زمامدار تیموری - سلطان حسین بایقرا (حک: 911-875 ه ق) - کتابخانه‏ها به منزله‏ی نمادی فرهنگی از جایگاه ویژه‏ای برخوردار هستند.

اهتمام و اشتیاق خاندان تیموری به کتاب، کتابخانه و صنایع کتاب‏آرایی و کتاب‏پردازی به ایران منحصر نشد و شاخه‏ای از این سلسله که به هندوستان رفته و در آن سرزمین حکومت داشتند نیز اقدام به تأسیس کتابخانه‏های باشکوهی کردند که در برخی از منابع به آنها نیز اشاره شده است(8).

مطالعه در تاریخچه ‏ی موقوفات عهد تیموری،(دوره‏ ی تیموری)
نقش دو شخصیت شناخته شده‏ی این دوره را برجسته ‏تر می‏کند:
1. گوهرشاد آغا (861-780 ه ق) همسر شاهرخ تیموری و دختر امیر غیاث‏الدین ترخان(9) وی از معدود زنانی است که برخلاف بیشتر همسران شاهان و دولتمردان، که زندگی آنها چندان روشن نیست،

سرگذشتی آشکار و مذکور در منابع تاریخی آن عصر دارد. اقتدار و نفوذ وی در دربار و نقش بارز او در پاره‏ای از تصمیمات همسرش مورد تأیید مورخان و محققان است.


اما یگانه ویژگی گوهرشاد که نام وی را چنین بلندآوازه و جاودان نموده، اهتمام وافر و کوشش درخور تحسین او به احداث بناهای عام‏المنفعه و موقوفی است که مشهورترین این آثار، مسجد گوهرشاد واقع در مشهد مقدس است.

این مسجد که بزرگترین مسجد چهار ایوانی در ایران و شاهکاری از معماری و کاشی‏کاری تیموری محسوب می‏شود، بر پیشانی ایوان مقصوره‏ی خود، نمونه‏ی خط بایسنقر (837-799 ه ق) - فرزند گوهرشاد - را نیز دارد.

ظاهرا کتابخانه‏ی معتبری در این محل وجود داشته که هنگام تجاوز ازبکان دستخوش تاراج می‏شود (10). در حرم مطهر رضوی (ع) نیز دو رواق معروف دارالحفاظ و دارالسیاده از یادگارهای گوهرشاد به شمار می‏رود (11).

باید توجه داشت پایتخت شاهرخ، هرات بوده و بالطبع در دوران طولانی زمامداری او شاهد رونق و شکوفایی بیشتری هستیم. خواجه تاج‏الدین سلمانی از شعرای آن دوره در وصف هرات چنین سروده است:



تعدد و تنوع گسترده‏ی موقوفات از عوامل مهم شکوفایی و رونق هرات بود که بخش عمده‏ای از این بناها به گوهرشاد مربوط می‏شد.

از بین بناهای منتسب به گوهرشاد، مسجد جامع و مدرسه‏ی هرات، جایگاه ویژه‏ای داشت. خواندمیر در خاتمه‏ی خلاصةالاخبار در وصف این دو بنا چنین می‏نویسد:

مسجد جامع بانوی عظمی، گوهرشادآغا، در نهایت نزاهت و نظافت و نهایت عظمت و لطافت است و هر جمعه در آن مقام لازم‏الاحترام جمعیت تمام دست می‏دهد.

مدرسه‏ی شریفه‏ی مهد علیای مذکوره [گوهرشاد] به حلیه‏ی تکلف و زینت و زیور و وسعت و رفعت مزین و محلی است به وفور فسحت و کثرت متانت از اکثر بقاع این بلده‏ی جنت صفت ممتاز و مستثنی.

در این اوقات چهار نفر از علمای پسندیده سمات در آن بقعه‏ی فایض‏البرکات به درس و افاده، قیام و اقدام می‏نمایند. و از موقوفاتش به حظ اوفر محظوظ و بهره‏ور می‏گردند (13).

2. امیرعلی‏شیر نوایی (906-844 ه ق) وزیر نامدار و فرهنگ دوست سلطان حسین بایقرا و بنیانگداز ادبیات ترکی جغتایی؛ حمایت امیرعلی‏شیر از هنرمندان، نویسندگان، دانشمندان و اهل فضل، مورد تصریح همه‏ی متون تاریخی قرار گرفته است.

علایق شخصی سلطان حسین بایقرا و همگامی او با وزیرش در پشتیبانی از ادیبان و هنرمندان، دوره‏ی کم‏نظیری از شکوفایی ادب و هنر در خراسان را پدید آورده بود. وی در دربار به حدی بود که اجازه داشت آنچه را به سبب نیک‏خواهی و خیراندیشی صلاح می‏داند تا سه نوبت به شاه بگوید (14).

علی‏شیر نوایی به دفعات و در منابع گوناگون، به احسان و کرم و انجام کاری‏های خیر ستوده شده است. نقل است که وی از 75 هزار دینار عواید ملکی که از سلطان می‏گرفت، 15 هزار دینار را خرج خود و مابقی را صرف خیرات و ایجاد بناهای عام‏المنفعه می‏کرد.

در متون دوره‏ی تیموری، 370 بنا اعم از مسجد، مدرسه، کتابخانه، خانقاه، بیمارستان، آب‏انبار، کاروان‏سرا، گرمابه و همچنین نهر آبی به طول 15 فرسخ را در شمار موقوفات به جای مانده از امیرعلی‏شیر، آورده‏اند (15).

در دیباچه‏ی موقوفات امیرعلی‏شیر نمونه‏ای ذکر شده که بسیار شایان توجه است. در این وقف‏نامه برای تدریس در دو صفه‏ی شرقی و غربی مدرسه، دو مدرس تعیین شده بود که یکی درس اصول و فروع فقه و دیگری درس اصول و فروع حدیث را می‏گفت.

برای هر یک از این دو مدرس سالانه یک هزار و دویست سکه‏ی طلا و بیست و چهار بار غله که یک سوم آن جو و دو سوم آن گندم باشد، تعیین مقرری شده بود. هر مدرس موظف بود حداقل یازده طلبه را درس دهد.

برای این طلاب نیز مقرری سالیانه‏ای متناسب با میزان استعداد و تلاش آنها منظور شده بود. به هر یک از سه نفر اول که در تحصیل ممتاز بودند، بیست و چهار سکه‏ی طلا و پنج بار غله، به چهار نفر بعدی که در واقع دانشجویان متوسط به شمار می‏رفتند،

شانزده سکه‏ی طلا و چهار بار گندم و به چهار نفر آخر که علی‏القاعده دانشجویان ضعیف محسوب می‏شدند، دوازده سکه‏ی طلا و سه بار غله تعلق می‏گرفت (16).

از دیگر بناهای آموزشی امیرعلی‏شیر باید از مدارس شفائیه‏ی و نظامیه در هرات و مدارس خسرویه در مرو نام برد. وی برای این مدارس کتابخانه‏های معتبری گرد آورده بود (17).

امیرعلی‏شیر به تصوف گرایش داشت. میزان ارادت او به طریقت نقشبندیه تا آنجا بود که خود را نقشبندی می‏دانست و در پایان عمر، منصب جاروکشی خانقاه خواجه عبدالله انصاری در هرات را اختیار کرد. به همین دلیل خانقاه‏های متعددی را بنیان نهاد که مشهورترین آنها اخلاصیه نام داشت.

در جوار اغلب این خانقاه‏ها مدرسه و کتابخانه‏ای به دستور امیرعلی‏شیر ساخته شده بود. مسجد جامع هرات که از یادگارهای گوهرشاد بود، در زمان امیرعلی‏شیر بازسازی شد و به فرمان وی خواجه میرک نقاش، نگارش کتابه‏ی آن را آغاز کرد (18).

وقف‏نامه‏های متعددی از آن دوره بر جای مانده که عبارت «من وقف علی‏شیر» بر آنها نگاشته شده است(19)ایوان جنوبی صحن عتیق آستان مقدس رضوی (ع) نیز از یادگارهای اوست (20).

کتابخانه‏ی شخصی امیرعلی‏شیر نیز از مهمترین کتابخانه‏ها در زمان خود به شمار می‏رفت. اداره‏ی این کتابخانه به عهده‏ی شخصی به نام حاج محمد نقاش مشهور به ذوالفنون بود که خواندمیر در حبیب‏السیر در مورد او چنین می‏نویسد:

مولانا حاجی محمد نقاش، ذوالفنون زمان خود بود و پیوسته به قلم اندیشه، امور غریبه و صور عجیبه بر صحایف روزگار تحریر می‏نمود. در فن تصویر و تذهیب مهارت تمام داشت و چندگاه همت بر پختن چینی فغفوری گماشت.

بعد از تجربه‏ی بسیار و ارتکاب مشقت بی‏شمار جسم ظروف و اوانی که می‏ساخت با چینی به غایت شبیه گشت اما رنگ و صفایش چنانچه می‏باید نبود و از جمله مخترعات مولانا حاجی محمد صندوق ساعتی است که در کتابخانه‏ی امیر نظام‏الدین علی‏شیر ترتیب نموده در آن صندوق صورتی تعبیه کرده بود که چوبی در دست داشت.

و چون یک ساعت از روز می‏گذشت آن پیکر چوب را یک نوبت به نقاره‏ای که در پیش او بود می‏زد و بعد از گذشتن ساعت دوم، دو نوبت آن حرکت می‏کرد و علی هذا القیاس. و خدمت مولوی مدتی کتابدار امیرعلی‏شیر بود.

و آخرالامر از آن جناب رنجیده در شهر سنه‏ی اربع و تسعمائه که میرزا بدیع‏الزمان به محاصره‏ی بلده‏ی هرات اشتغال داشت، بگریخت و به شاهزاده پیوست و به همان منصب منصوب گشت و در اوایل زمان استیلای ابوالفتح محمد خان شیبانی درگذشت (21).

بنا به گفته‏ی خواندمیر، حاجی محمد نقاش پس از دلتنگی‏یی که از امیرعلی‏شیر پیدا می‏کند به دربار بدیع‏الزمان میرزا (حک: 912-911 ه ق) گریخته و در آنجا هم مجددا به سمت کتابداری منصوب می‏شود.

خواجه میرک نقاش - که قبلا نیز از او نام بردیم - از دیگر هنرمندان شاغل در کتابخانه‏ی امیرعلی‏شیر بوده است (22).
 

نمونه‏ هایی از شرایط وقف

از جمله وقف‏نامه‏های مربوط به اوایل قرن دهم در خراسان (همزمان با زوال دولت تیموری) می‏توان از وقف‏نامه‏ی ابوالفتح محمد شیبانی خان در سمرقند نام برد. وی مدرسه‏ای در چهار سوی کوی بابا خدای‏داد شهر سمرقند ساخت و بعدها خود در آنجا دفن شد.

پسرش ابوالغازی محمد تیمور بهادر خان بنای مدرسه را به پایان برد و او نیز همانند پدرش در آن محل دفن شد. همسر وی علاوه بر رسیدگی به این مدرسه، اقدام به ساخت مدرسه‏ی دیگری در جوار همان محل کرد.

او علمای زیادی را در این دو مدرسه به تدریس واداشت. کار بعدی این زن نیکوکار، احداث کتابخانه برای مدرسه بود. وی کتب نفیسی در موضوعات مختلف مذهبی، به ویژه فقه و اصول دین وقف کتابخانه کرد. مطابق وقف‏نامه‏ی به جای مانده که مشهور به «وقف‏نامه‏ی شیبانی خان» است، .

کتاب‏های کتابخانه «در صنادیق پرداخته و معد و مهیا بودند». ترجمه و شرح این وقف‏نامه به زبان روسی در سال 1966 میلادی در تاشکند چاپ شده است. در بخشی از وقف‏نامه چنین آمده است:

باید در سر ده سالی این وقفیه را نزد حاکم و شیخ‏الاسلام و قاضی‏القضاة ببرند و وقفیه‏ی جدیده‏ای از روی این اصل بی‏فزونی و کاستی بنویسند و گواهان تازه‏ای بر آن برگیرند و به توقیع و مهر همه‏ی آنان برسانند.

بهای کاغذ و مزد نوشتن آن از بهره‏ی این واقف بپردازند و به کسانی که در این مجلس هستند مهمانی بدهند. متولی این وقفیه را بر فرمانروایان و اولی‏الامر و حاکم شهر سمرقند و در هر عصری نشان دهد تا از شرطهای آن آگاه باشد (23).

نمونه‏ی دیگر وقف‏نامه‏ای مربوط به سال 861 ه ق مندرج در پشت صفحه‏ی نخست نسخه‏ای خطی از تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی (قرن ششم هجری) است:

چون در روضه‏ی رضیه‏ی مرضیه‏ی رضویه‏ی حضرت انوارالالهیه، وزیر اعظم اعدل، عضدالدوله، یمین السلطنة القاهره، امین الله الباهرة، اعتمادالدوله، جلال‏الدین، شیخ ابوسعید قزل ارسلان - عمر الله تعالی حدائق دولته - از کمال ارادت و حسن عقیدت خاطر مبارک به رونق جمیع امور عباد متعلق بود.

و در روضه‏ ی مطهره جوامع کلام الله و مصاحف بسیار بود، اما تفسیری که همه‏ی طوایف از آن استفاده‏ی معانی قرآنی تواند نمود نبود، بنابراین مشارالیه این مجلد تفسیر را با سی مجلد دیگر بر روضه‏ی شریفه‏ی منوره وقف کرد،

وقف صحیح و مشروع لاستفادة جمیع المسلمین و ان لا یباع و لا یرهن و لا یخرج من نواحی الروضه. و جمعة ذلک بتاریخ سلخ ربیع‏الاول سنة احدی و ستین و ثمانمیاته [861](24).

همان گونه که ملاحظه می‏شود بر اساس شرایط صادره از  سوی واقف، هیچ کدام از کتاب‏ها نباید فروش رود، گرو گذاشته شود و یا از اطراف روضه خارج شود.
 

سرنوشت کتابخانه ‏های وقفی

با گذشت پانصد سال از زوال دولت پرفراز و نشیب تیموری، اکنون در تمامی سرزمین‏های خراسان بزرگ، اعم از ایران و افغانستان و ماوراءالنهر اثری از آن همه کتابخانه‏های باشکوه به چشم نمی‏خورد.

آنچه به دست ما رسیده نسخه‏های خطی به جای‏مانده از مجموعه‏های عظیم آن روزگار و یا نوشته‏های مورخان و نویسندگان آن عصر است. شاید تنها استثنایی را که بتوان قایل شد، کتابخانه‏ی آستان قدس رضوی (ع) است که از برکات آن امام همام، همچنان پابرجاست.

تاریخ پیدایش این کتابخانه را به اعتبار نسخه‏های خطی موجود، قرن چهارم هجری می‏دانند. وضعیت آن در دوره‏ی تیموریان روشن نیست ولی همان‏گونه که دیدیم وقف‏نامه‏ی مربوط به سال 861 ه ق می‏تواند دلیلی بر دایر بودن کتابخانه در آن زمان باشد.

به تصریح متون در سال‏های آغازین قرن دهم نیز کتابخانه برقرار بوده است. ماجراهایی که بر این کتابخانه و مجموعه‏ی آن در اواخر سده‏ی دهم گذشته، بسیار مهم و در عین حال تأسف‏آور است.

اسکندربیگ ترکمان در اثر مشهور خود تاریخ عالم‏آرای عباسی و در ذیل مطالب مربوط به هجوم عبدالمؤمن خان ازبک و سپاهیانش به شهر مشهد، پس از شرح فجایع بی‏حدی که بر مردم و علمای آن شهر می‏رود، به ذکر غارت روضه‏ی مقدس رضوی پرداخته و چنین می‏نویسد:

قنادیل مرصع و طلا و نقره و شمعدان که از حیز تعداد بیرون بود و مفروشات و ظروف و اوانی چینی و کتابخانه‏ی سرکار فیض‏آثار که در تمادی ایام از اقصی بلاد اسلام جمع شده بود .

از مصاحف به خطوط شریف حضرت ائمه‏ی معصومین (ع) و استادان ماتقدم مثل یاقوت مستعصمی و استادان سته و دیگر کتاب علمی و فارسی که از حیز احصا بیرون بود به دست اوزبکان بی‏تمیز نادان در آمده، آن در گران‏مایه را چون خزف ریزه‏ی بی‏بها به یکدیگر می‏فروختند (25).

با گذشت چندین سال از این ماجرا، تقدیر این گونه می‏شود که تعدادی از این کتب به یغما رفته در هندوستان توسط عالم جلیل‏القدر شیمی، قاضی نورالله شوشتری (1019-956 ه ق) مشاهده و خریداری شده و به روضه‏ی مقدسه بازگردانده می‏شود.

سند این مدعا، دست خط آن دانشمند فرزانه در نسخه‏ی خطی از کتاب مختصر مجمع‏البیان، موجود در گنجینه‏ی نسخه‏های خطی آستان قدس رضوی است:

از جمله کتب کتابخانه‏ی سرکار فیض‏آثار مشهد مقدس معلی است که طایفه‏ی اوزبکیه از آن جا به غارت برده بودند و به واسطه و وسایط به هند آورده، به فقیر حقیر تراب اقوام اهل الله نورالله بن شریف الحسینی المرعشی الشوشتری - احسن الله الیهما - فروخته و فقیر قربة الی الله آن را با چند جلد کتاب دیگر که از وقف سرکار آن حضرت به دست آمده بود به آن مشهد مقدس فرستاد (26).

و از آن پس در طی قرون متمادی و با اهتمام و سعی وافر علما، دانشمندان، نیکوکاران و سایر ارادتمندان آستان ملکوتی حضرت ثامن الائمه (ع) به ویژه شیخ بهائی (1031-953 ه ق) که از جانب شاه عباس مأمور گردآوری نسخه‏های پراکنده‏ی کتابخانه شده بود، کتابخانه به حیات علمی - فرهنگی خود ادامه داده و امروز نیز از افتخارات فرهنگ و تمدن اسلام و ایران به شمار می‏رود.
 

پی نوشت:

1- حبیبی، ص 995.
2- رفیعی، ص 304.
3- کسایی، ص 46.
4- حافظ ابرو، ص 63.
5- یاقوت حموی، ج 4، صص 510-509.
6- سلوتسکی، ص 72.
7- از مناطق دیگری که در دوره‏ی تیموریان از کتابخانه‏های معتبری برخوردار بودند می‏توان به یزد، اردبیل و شیراز اشاره کرد.
8- نصرآبادی، صص 67 و 141.
9- رجبی، ص 200.
10- همایونفرخ، ج 2، ص 112.
11- عطاردی، ج 1، صص 154 و 165.
12- خواندمیر، 1372، ص 185.
13- همان، صص 195-194.
14- نوایی، ص 398.
15- بار تولد، صص 28-27.
16- نوایی؛ ص کج مقدمه.
17- نوایی، ص 25.
18- حجتی، ص 716.
19- همان.
20- برای کسب اطلاعات بیشتر پیرامون موقوفات امیرعلی‏شیر می‏توان به آثار خواندمیر، به ویژه مکارم‏الاخلاق، مراجعه کرد.
21- خواندمیر، 1362، ج 4، ص 348.
22- فکری سلجوقی، ص 34.
23- دانش پژوه، ص 41.
24- امام، ص 515.
25- اسکندربیک ترکمان، ج 1، ص 276.
26- فهرست کتابخانه‏ی آستان قدس، ج 4، ص 237.
 

منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: غلامرضا امیرخانی
* این مقاله در تاریخ 1402/6/30 بروز رسانی شده است.